سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سید حسن آقا خمینی وموسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

 

تحریف سخنان، آراء و اعمال حضرت امام(ره) به هیچ روی مسئله ای جدید قلمداد نمی شود بلکه قدمت این خیانت حتی به زمان حیات خود ایشان باز می گردد. همان زمانی که عده ای ادعا کردند اطلاعیه های حضرت امام(ره) را آنان می نوشتند و یا تعداد دیگری گفتند رفتن امام به پاریس بوسیله ی آنان بوده است که البته امام امت هم پاسخ در خور شان این افراد را در وصیتنامه ی مبارکشان دادند.وقتی دنائت این عده تا بدانجا رسید که حتی در زمان حیات حضرت روح الله هم به قلب کردن واقعیات مربوط به  ایشان پرداختند، و هنگامی که کسالت امام رو به فزونی یافت، مرحوم حاج احمد آقا در شهریورماه 1367، نامه ای به امام نوشت و از تشخیص صحت سخنان امام پس از ایشان پرسید: "یکی دیگر از مسائلی که خوب است حضرتعالی برای آن فکری کنید این است که گاهی دیده شده در روزنامه ای و یا مجله ای به علل مختلف، چه سیاسی و چه غیرسیاسی و یا سهواً، جمله و یا جملاتی از لابلای اعلامیه ها و یا سخنرانیها در روزنامه ای آورده شده و در روزنامه دیگر نیامده است،کدام را باید اصل قرارداد "حضرت امام در پاسخ به این نامه در تاریخ 17/6/1367 طی حکمی، مسئولیت تنظیم و تدوین کلیه ی مسایل مربوط به خود را به فرزند گرامیشان، حاج احمد آقا، واگذار کردند و بدین ترتیب ")" تشکیل شد. در همین راستا قانون نحوه حفظ و نگهداری آثار حضرت امام در تاریخ 14/8/1368 از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشت و به تائید شورای نگهبان رسید.مطابق با بند"5" این قانون، " نظارت مستمر بر آنچه  که بنام حضرت امام تدوین و یا توسط هنرمندان تولید می شود؛ جلوگیری از تحریف سخنان، نوشته ها و وقایع منتسب به امام." برعهده ی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) گذاشته شد.

مرحوم حاج احمدآقا مسئولیت این موسسه را به "حجت الاسلام محمدعلی انصاری" سپردند. "محمد علی انصاری" هم، برادر خود "حمید انصاری" را به سمت قائم مقامی موسسه برگزید. افکار عمومی هم بیشتر حمید انصاری را در رابطه با تنظیم و نشر آثار امام شناخته اند تا محمدعلی را.

قسمت آزاردهنده ی ماجرا آنجاست که این موسسه پس از ارتحال امام(ره) و علی الخصوص در زمان حاکمیت 8 ساله ی مدعیان اصلاح طلبی در قبال تحریف آراء و مسائل مربوط به امام عمدتا واکنشی از خود نشان نمی داد و یا حداکثر به عکس العملهای بسیار رقیق بسنده می نمود و همه ی این ها در حالی بود که دوم خردادیها با سوء استفاده از موقعیت به دست آمده زندگانی و اندیشه های امام را زیر و رو کردند و تا بدانجا پیش رفتند که روزنامه توس ارگان افراطیون مدعی اصلاحات، در مصاحبه با "ژیسکاردستن"، مدعی شد:"ایت الله خمینی به درخواست خود از عراق با هواپیمایی مسافربری به پاریس امد و با پاسپورت معتبر ایرانی به محض ورود در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و ماهم به وی پناهندگی دادیم."

این تحریفات به همین جا ختم نشد، ادعای به رسمیت شناختن گروهک نهضت آزادی توسط امام، تشکیک در فتوای امام مبنی بر مرتد بودن سلمان رشدی(موسوی تبریزی/ روزنامه خرداد/ 10/6/78)، به موزه های تاریخ سپردن افکار امام(مصاحبه ی اکبرگنجی با اشپیگل) و هزاران مورد از این دست که ذکر تمامی آنها مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد از این دست خیانت پیشگیها بودند که در کمال شگفتی، موسسه ی تنظیم و نشر در قبال بیشتر این توهین و تحریفات، سیاست سکوت را پیشه ساخت و مردم ارزشمدار و مسئولین متدین کشور را با این سوال مواجه ساخت که با کدام منطق یا مصلحت این موسسه در برابر این فجایع و لطمات دردناک، دم بر نمی آورد؟!

روزها سپری شدند و مردم ایران با سیلی جانانه ی خود، دوم خرداد و زائیده هایش را به تابوت نیستی سپردند اما همزمان با زوال زنجیره ایها، موسسه ی تنظیم و نشر، انگار که تازه از خواب بیدار شده باشد، مرتب به پشت این تریبون و آن منبر می رفت و  مدام از احساس خطر خود از انحراف از خط امام(ره) در مقطع فعلی، دم می زد!

بعنوان نمونه حمید انصاری در جمع اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان(14/2/87) می گوید:

" در هیچ دوره ای از دوران 30 ساله انقلاب مثل امروز احساس خطر نسبت به انحراف از خط امام در جامعه مان نداشته ام. به نظر می رسد ما از این جهت در شرایط خاصی قرار داریم. متاسفانه جریانی که هیچ نسبتی با اندیشه امام ندارد و یا مخالف آن است و یا حداقل بی تفاوت و ساکت و در روزهای سخت مبارزه با رژیم شاه کنار نشسته بوده، همچنین در دوران سخت استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و زمانی که امام در برابر شرق و غرب ایستاده بود و در استقرار ساختار مالی نظام از حق و نقش مردم دفاع می کرد، [کنار بود] الان فعال شده است و به صورت جدی برای به دست گرفتن سررشته امور فعال است و اندیشه هایی را تبلیغ می کند که کاملاخلاف اندیشه امام(ره)است."

و یا محمدعلی انصاری در مقاله ای در تاریخ ?/??/8? در روزنامه ی اعتمادملی(!) حمله ی بی سابقه ای به دست اندرکاران بی تجربه و گمنام سایت مبتدی "نوسازی" می کند و آنها را مغرض، معرفی و با طرفداران "بنی صدر" مقایسه می کند، در حالیکه معلوم نبود هتک حرمتها و تحریفات روزنامه های متعدد دوم خردادیها نسبت به امام چه نام داشت و چرا نطق آقایان انصاری های 2گانه آن زمان گشوده نشده بود و همه ی اینها در حالی بود که مقام معظم رهبری در دیدار با دکتر احمدی نژاد و هیات دولت(4/6/86) فرمودند:

"در برخی دوره ها، غبارهایی بر روی اصول انقلاب نشسته اما اصول و مبانی انقلاب، امروز زنده تر و برجسته تر از همیشه در قول و عمل دولت مطرح و پیگیری می شود و فضای اصولگرایی و وفاداری به مبانی انقلاب و امام را بر جامعه حاکم کرده است."

تمام این صغری و کبری ها را که کنار هم می چینیم به یک نتیجه ی دردناک می رسیم و آن اینکه موسسه، اصلا به "ما قال" و محتوای بحثی که درباره ی امام مطرح می شود یا به ایشان نسبت داده می شود، ندارد؛ بلکه وجه همتشان به "من قال" یا گوینده ی این مباحث است، به این ترتیب که اگر موضعگیری از سوی اصلاحاتچی ها و کارگزارانیها و اکنافشان باشد، حتی اگر بدترین جسارتها را هم به امام(ره) روا دارند، موسسه دخالت چندانی نمی کند لکن اگر  منتقدین جریان دوم خرداد حرفی یا نکته ای را درباره ی امام(ره) مطرح سازند، آشوبی به راه می اندازد که انگار دودمان امام دارد به باد می رود و انقلاب اسلامی در شراشیبی سقوط قرار گرفته است. به یاد بیاوریم ماجرای خاطرات کذایی هاشمی را در کتاب بسوی سرنوشتش و آن خاطره ی دروغ موسوی لاری درباره ی آیت الله مصباح که در قبال این ماجرا، موسسه ککش هم نگزید اما در مواجهه با تخریب سایت نوسازی و نیز حرفهایی که سردار جعفری و روح الله حسینیان درباره ی اصولگرایان زدند، آنچنان گرد و خاکی کرد که هنوز هم غبارش در فضای سیاسی کشور معلق است!

 

 


محتشمی دروغگوی بزرگ

ترور شخصیت حضرت آیت الله مصباح یزدی از طریق تقطیع و تعریف سخنان ایشان و یا هتاکی به این شخصیت ارزشمند، نه واقعیت نوظهور و تازه ای است و نه خاص آقای محتشمی پور. همگان به یاد دارند که با آغاز شدن سلسله مباحث ایشان به عنوان سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران از اواخر سال 1377- که به موضوع «نظریه سیاسی اسلام» اختصاص داشت- روشنفکرنماها، گروه ها و جریان های سیاسی غرب گرا، روزنامه های زنجیره ای و به طور کلی اکثریت «مدعیان اصلاحات»، همواره سعی در تخریب شخصیت و وارونه جلوه دادن افکار و آراء استاد در افکار عمومی داشته اند. این واقعیت تا حدی روشن و برجسته است که می توان گفت در طول دوران حاکمیت اصلاح طلبان (سال های 84-1376) هیچ شخصیت اندیشمند و متفکری به اندازه ایشان مورد هجوم رسانه ای و سیاسی آنها قرار نگرفت.

در طی روزهای اخیر، آقای محتشمی پور- مطابق سنت تثبیت شده خود- ادعاهای زیر را در ضمن سخنرانی، علیه آیت الله مصباح مطرح کرده است:

«آیا این مظلومیت انقلاب و امام نیست که تمام کسانی که همراه امام بودند کنار روند و مجموعه ای که یک روز هم با انقلاب و امام نبودند بیایند و داعیه دار و مفسر انقلاب اسلامی شوند و به نام امام در قم، مؤسسه ایجاد کنند؟»

«افرادی که امروز در میان پایگاه های نظامی، حضور می یابند و افکار خود را به نام افکار امام به جوانان القاء می کنند؛ یک ذره به تفکر امام ایمان نداشته و ندارند.»!!

«هیچ تفاوت بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد.»

وی برای ادعاهای شگفت آور و به خیال خود، دلایلی نیز ارائه کرده که در کنار نقل آنها، پاسخ هر یک را عرض می کنیم تا تصور نشود که می توان با حربه «تکرار ادعاها» و «ایجاد موج رسانه ای»، اکاذیب را به عنوان حقایق در اذهان عمومی، نهادینه و جاسازی نمود.

1-« از سال 44 در تمام اعلامیه هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده اند، حتی یک امضا از این آقا دیده نمی شود و چه شد که این افراد، این گونه انقلابی شدند؟!»

در پاسخ باید گفت:

الف. حضرت استاد مصباح، نزدیک به هجده اعلامیه مربوط به علما و فضلای حوزه علمیه را طی سال های 57-1342 امضا کرده اند که تصاویر اصل برخی از آنها در کتاب «مصباح دوستان» آمده است.

ب. البته فعالیت ایشان محدود به امضا کردن چند اعلامیه نیست، بلکه استاد در کنار برنامه ها و فعالیت نظری و عقیدتی وسیع، اولاً اعلامیه های ضد رژیم را چاپ و توزیع می کردند، ثانیاً شخصاً نشریه ای با عنوان «انتقام» را که دربردارنده مواضع بسیار تند علیه شاه بود منتشر می کردند. ثالثاً با نشریه «بعثت» که آن نیز مخفی و محرمانه بود همکاری داشتند، رابعاً ساواک مدت ها در تعقیب ایشان بود و حتی ایشان چند بار مورد بازجویی ساواک قرار گرفتند، خامساً با گروه های اسلامی مبارز از جمله هیات های مؤتلفه اسلامی، ارتباط و همکاری داشتند و... اسناد مکتوب تمامی این موارد، موجود و قابل دسترسی است.

2- «مصباح یزدی هیچ مسئولیتی در دوران امام نداشت

پاسخ مغالطه فوق این است که:

الف. بر فرض که ایشان هیچ گونه مسئولیت حکومتی در دوران حضرت امام (ره) نداشتند، آیا از این مطلب می توان مخالفت ایشان با امام را نتیجه گرفت؟! مگر شرط همسویی و موافقت با امام، پذیرش مسئولیت در نظام است؟!

ب. پرسش دیگر این است که مگر «مسئولیت» تنها عبارت است از جایگاه ها و سمت هایی اجرایی در نظام؟! آیا فعالیت های طاقت فرسا و بلندمدت آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآمد فکری برای آینده انقلاب اسلامی، «مسئولیت» نیست؟! آیا شرکت در مناظره های سرنوشت ساز با نظریه پردازان مارکسیست، حضور در کنفرانس ها و همایش علمی بین المللی به عنوان نماینده تفکر نظام اسلامی، شرکت فعال و نقش آفرینی کم نظیر در ستاد انقلاب فرهنگی، همکاری با مؤسسه در راه حق، تأسیس بنیاد فرهنگی باقرالعلوم و ده ها مورد دیگر از این دست، «مسئولیت» و «تلاش برای اعتلای انقلاب اسلامی» نیست؟!

ج. آیا بزرگوارانی نظیر علامه شهید مرتضی مطهری مسئولیت اجرایی داشتند و آیا به نظر آقای محتشمی پور استاد مطهری نیز مخالف امام (ره) بوده است؟!

3- «امام هرگز تفکر او را قبول نداشت

در مقابل این ادعا باید پرسید:

الف. چه دلیلی برای انتساب این دیدگاه به امام راحل وجود دارد؟! آیا «دست خط یا صدایی از ایشان» در این باره موجود است؟! اگر هست لازم است ارائه شود و اگر نیست، بنا به فرمایش خود امام در وصیت نامه اش، این مطلب «سندیت و اعتبار» ندارد.

ب. اگر حضرت امام با نظر استاد مصباح مخالفت داشت، چرا ایشان پرداخت هزینه مؤسسه آموزشی استاد را پذیرفتند و حتی به وی توصیه کردند که حجم فعالیت های مؤسسه را دو برابر کنند؟! ایشان تا زمان حیات شان، تمام هزینه های مؤسسه را به حساب استاد مصباح واریز می کردند. آیا امام برای بسط و نشر تفکر و اندیشه ای ناصواب و غیراسلامی، بودجه صرف می کردند؟!

4- «جریان مصباحیه حتی یک روز هم به جبهه نرفت و چگونه است که امروز داعیه دار آن شده است و در پایگاه های بسیج، حضور می یابد؟!»

این ادعا نیز باطل است، زیرا:

الف. اگر مقصود از حضور در جبهه، شرکت عملی در جنگ است، باید گفت کدامیک از علمای برجسته دینی در طول دفاع مقدس چنین کردند که لازم آید استاد مصباح چنین کند؟! و اگر مقصود از حضور در جبهه، نقش آفرینی در آن است، باید متذکر شد که استاد مصباح هر از چندگاهی به جبهه رفته و در جمع رزمندگان، مباحث اعتقادی اسلام را تبیین می کردند.

ب. استاد مصباح، خود نقل می کنند که یک بار از حضرت امام پرسیدند که آیا لازم است در جبهه شرکت کنم؟! امام در پاسخ به ایشان فرمودند: «هر موقع بر من واجب شد، بر شما هم واجب می شود!» روشن است که تکلیف فردی همچون استاد مصباح که یک متفکر اسلامی طراز اول است، شرکت فعال و مستمر در جبهه و جنگ اعتقادی و ایدئولوژیک است، نه جنگ نظامی! و اگر این حکم قابل قبول است آیا استاد در «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک» و دفاع از عقاید و ارزش های اسلامی، هیچ گاه سستی ورزیده اند؟!

5- «امام، جوانان را از 15 خرداد تا 22 بهمن و پایان عمر شریفش از سرمایه های انقلاب و کشور می دانست و برای آنها، اهمیت زیادی قائل بود در حالی که شما آنها را افرادی منحرف، بی دین و هرزه معرفی می کنید

این ادعا صحیح نیست، چرا که:

الف. استاد هیچ گاه جوانان را افرادی «منحرف»، «بی دین» و «هرزه» ندانسته اند بلکه از آنجا که جوانان را از «سرمایه های انقلاب و کشور» می شمرند و برای آنها، «اهمیت و ارزش بسیاری» قائل هستند؛ همواره نسبت به خطر تاثیرگذاری شبهات اعتقادی بر جوانان، احتمال انحراف آنها در اثر سیاست های لیبرالیستی و اباحی گرانه دولت اصلاحات و آلوده شدن آن در بستر محصولات ضد فرهنگی برخاسته از نظریه تساهل و تسامح هشدار داده اند! این مطلب به معنی حساسیت داشتن در قبال سلامت معنوی و اخلاقی و سعادت اخروی آنهاست، نه سخیف و بی ارزش شمردن آنها!

ب. ای کاش گوینده این سخنان، روابط سرشار از عواطف و صمیمیت نسل جوان را با حضرت استاد مشاهده می کرد و به چشم خود می دید که با وجود تبلیغات دروغین هشت ساله مدعیان اصلاح طلبی علیه این عالم راستین، جوانان در برنامه های طرح ولایت و محافل عمومی، چگونه از ایشان استقبال می کنند و به ایشان مهر می ورزند؟! نسل جوان فرهیخته و با بصیرت، «دلسوزی» و «دوراندیشی» جناب استاد را باور دارد و انذارها و هشدارهای ایشان را به منزله آینه واقعیت نما می انگارد.

ج: آیا شعارهایی نظیر «توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد»! و ده ها شعار ضد انقلابی دیگر که شما مدعیان اصلاحات در تجمعات و میتینگ های خود بر زبان برخی از جوانان می راندید و با افتخار از آن یاد می کردید را فراموش کرده اید؟!

6- «فردی مطرح می کند که این جمهوریت که امام از آن دم می زند براساس مقتضیات قبل از انقلاب مطرح شده است وگرنه رأی مردم، ملاک نیست و در اسلام، جمهوری نداریم؛ یعنی این آقا که در رأس فرقه مصباحیه قرار گرفته است، به دنبال ریشه کن کردن افکار امام است

حال آن که حقیقت این نیست، بلکه:

الف. تنها و تنها کافی ست گوینده این مطلب، یک سند و یک عبارت از مجموعه آثار استاد مصباح که دربردارنده چنین مضمونی باشد ارائه دهد، آنگاه بر بطلان تفکر استاد مصباح صحه می گذاریم! اما استاد مصباح در کدامیک از آثار مکتوب یا سخنرانی های خود منکر «جمهوریت» شده اند؟! تفکر سیاسی مصباح از اوایل دهه شصت تاکنون، مضبوط و مکتوب است: «حقوق و سیاست در قرآن»، «حکومت اسلامی»، «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه»، «نظریه سیاسی اسلام»، «انقلاب اسلامی؛ جهشی در فرآیند سیاسی جهان» و... در کدامیک از این کتاب ها، ایشان مدعی «نفی جمهوریت» شده اند؟! یک نمونه بیاورید کافی ست.

ب. بحث استاد مصباح درباره «جمهوریت» مربوط به تفکیک «مشروعیت» از «مقبولیت» است؛ بدین معنی که ایشان معتقدند مشروعیت حکومت اسلامی ناشی از «خداوند» است و مقبولیت آن ناشی از «مردم». ناگفته پیداست که برای تحقق حکومت دینی، وجود هر دو شرط لازم است. مگر حضرت امام تصریح نکردند که رئیس جمهور منتخب «مردم»، اگر مورد نصب «ولی فقیه» قرار نگیرد «طاغوت» است (صحیفه نور، ج9، ص 251) و ولایت فقیه ناشی از اراده خداوند است نه خبرگان (همان، ج 1، ص 26)

7-« آیا مثل اینان مثل خوارج نیست که تفکر همه را به غیر از تفکر خود تکفیر می کنند و امروز شخصیت های انقلاب توسط همین افراد تکفیر می شوند

در مقابل باید پرسید:

استاد مصباح کدامیک از «شخصیت های انقلاب» را تکفیر کرده است؟! یک نفر را نام ببرید!» آیا طرح انتقاد نسبت به چارچوب های فکری ضد امام و دیدگاه طرفداران سینه چاک آمریکا و بررسی اندیشه ها و تحلیل میزان مطابقت آنها با معیارها و موازین اسلامی، «تکفیر» نام دارد؟! آیا اگر کسانی از مرزهای تفکر اسلامی عبور کردند و التقاطی اندیشیدند نباید به آنها هشدار داد و آنها را از خطر انحراف فکری برحذر داشت؟! مگر استاد شهید مطهری (ره) با همین خصوصیت ممتاز، شناخته شده و متمایز نبوده و نیست؟! رسالت و تکلیف دینی متفکرانی همچون استاد مصباح این است است که نسبت به رصد ایدئولوژیک و اعتقادی شخصیت ها، جریان ها و روند عمومی جامعه اهتمام و توجه ویژه داشته باشند و چالش ها و تهدید های فکری و فرهنگی را از مدت ها قبل، پیش بینی و برای آنها چاره اندیشی کنند.

حرف آخر اینکه محتشمی وامثال او عصبانیند چون امروز کسانی بر سر کارند که  به زعم عده ای آنها  فقط به درد نبرد در میدان رزم و قطعه قطعه شدن می خورند نه برای نوکری مردم در این پست ها ومقامها؛چون نه در نجف و نه در پاریس  همراه با امام بوده اند و نه خود را مالک انقلاب می دانند . بعضی تصور می کنند انقلاب ملک طلق آنان است واگرروزی گروهی  غیر از آنان برسر کار آمدند حق دارند به هر طریقی که صلاح دانستند حتی با تهمت زدن و نشر اکاذیب و شانتاژ تبلیغاتی چهره آنان را تخریب نمایند .(هر چند که آیت الله مصباح امروز هم مثل گذشته هیچ پست حکومتی ندارد وهمه جرمش این است که بعضی از مسؤولین به ایشان اظهار ارادت کرده اند و این جرم کمی نیست.)

تهمت زدن و دروغ گفتن به همراه اهانت و توهین کار انسانهای بی منطق و بی سواد است . پیامبر اکرم فرمود: سه چیز است که در وجود هر کس که باشد منافق است هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد وخود را مسلمان بداند؛ یکی از آن سه چیز دروغگویی است .  


چه کسی مدافع خط امام است؟

 به این نمونه ها توجه کنید؛

«تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»!، «قوانین اسلامی متعلق به 14 قرن پیش است و جوابگوی مشکلات جوامع در زمان حال نیست»! «فرهنگ شهادت طلبی باعث ترویج خشونت می شود»، «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»! «هیئت های مذهبی منشا خشونت هستند و بسیجی ها اعضای تشکیل دهنده این هسته ها می باشند»! «اصلی ترین مشکل اصلاحات این است که در کشور ما -  ایران-  هنوز خدا نمرده است»! «قلم فقها در طول تاریخ آغشته به خون اندیشمندان بوده است»! «راه و بینش امام خمینی باید به موزه تاریخ سپرده شود»! «ائمه معصومین هم قابل نقد هستند»! «این نظریه که سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است، زائیده افکار عامیانه است»! «امام حسین قربانی خشونت جدش درجنگ های صدر اسلام شد»! «مظاهر دینی مانند حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است»! «جوانانی که به مسجد می روند و کتاب های مذهبی می خوانند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»! «مبارزه با اسرائیل مبنای فقهی و حقوقی ندارد»! «اثبات حق حاکمیت به معنای حقوقی آن برای خدا اشکالات فراوانی دارد»! «دستورات طالبان و قوانین مصوب در ایران از یک کاسه است»! «اندیشه ارزش گرایی اسلامی از سنخ تفکر طالبان است»! «امام را باید نقد کرد»! «انزوا و عقب افتادگی ثمره دو دهه انقلاب است»! «قرآن قابل نقد است»! و...

موارد فوق، فقط اندکی از بسیارها و بخش کوچکی از هزاران نمونه مشابه دیگر است که مدعیان اصلاحات طی 8 سال حاکمیت بر دولت و مجلس، در مقاله ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها و سمینارهای خود علیه خدا، پیامبر اکرم (ص) ، ائمه اطهار(ع)، اسلام، انقلاب، امام(ره)، نظام، مردم و... بر زبان و قلم خویش آورده اند .

نکته قابل توجه آن که تقریباً تمامی مدعیان اصلاحات یا از این نظرات و دیدگاههای زشت و پلشت حمایت کرده و یا بدون اعتراض و موضع گیری از کنار آن گذشته اند و در این میان سکوت همراه با حمایت برخی از اعضای مجمع روحانیون مبارز که یکی از گروه های اصلی در جبهه موسوم به اصلاحات بوده اند، بسیار سؤال برانگیز و غیر قابل توجیه است و معلوم نیست چگونه می توان پذیرفت افرادی در کسوت روحانی - و بعضاً با سوابق انقلابی- و ادعای پیروی از خط امام  در مقابل اینهمه اهانت و پلشتی علیه خدا و پیامبر و ائمه و اسلام وانقلاب و امام نه فقط سکوت کرده و کمترین عکس العملی نشان ندهند، بلکه با اهانت کنندگان ائتلاف حزبی و سیاسی نیز داشته باشند؟! همه این مواضع ضد اسلامی و ضد انقلابی در روزنامه ها و نشریات زنجیره ای متعلق به جبهه اصلاحات چاپ و منتشر شده و این نشریات و گردانندگان آن به صراحت و آشکارا مورد حمایت و پشتیبانی مالی و سیاسی گروههای مدعی اصلاحات- از جمله مجمع محترم روحانیون مبارز- بوده است و در مقابل این همه اهانت آشکار و صریح همفکران و هم حزبی های خود به اسلام و امام و انقلاب، از یک اعتراض خشک و خالی هم دریغ می ورزیدند .( البته برخی از آنان، از جمله جناب آقای کروبی در مواردی با اینگونه اهانت ها به شدت برخورد می کرد و حتی در نمونه ای از این برخوردها از محافل آمریکایی و اسرائیلی به عنوان خاستگاه احتمالی تبلیغات سوء مدعیان اصلاحات یاد کرده بود.)

 کسانی که بینش و منش امام عزیز و خاستگاه آن یعنی اسلام ناب محمدی(ص) و پیامبر خدا (ص) و ائمه معصومین(ع) را مورد هجوم قرار می دهند و  آشکارا از بینش و منش امام راحل(ره) به عنوان مانع اصلاحات موردنظر خود یاد می کنند بسیار بدیهی است که مدافعان خط مبارک حضرت امام(ره) را دشمنان سیاسی خود تلقی کرده و روشنگری های عالمانه و مستند آنان را یکی از عوامل اصلی رویگردانی مردم از جبهه اصلاحات بدانند  و از آنجا که بسیاری از سرکردگان جبهه مدعی اصلاحات نشان داده اند فقط به قدرت سیاسی آنهم برای بهره گیری بیشتر از چرب و شیرین دنیا می اندیشند، تمامی عواملی که مانع رسیدن آنها به قدرت باشد را به چشم دشمن می نگرند!

بدیهی است که در این میان، نمی توان نقش عوامل دیگری نظیر کج فهمی، کم سوادی، حسادت، تعصب های کور حزبی و امثال آن را نادیده گرفت.

نگاهی گذرا به سخنان عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در حسینیه اعظم اصفهان به وضوح نشان می دهد که اظهارات وی مجموعه ای از دروغ بافی، فحاشی، وارونه نمایی و عقده گشایی کور علیه آیت الله مصباح یزدی است و این برخورد ضمن آن که از کم سوادی و فقدان آگاهی دینی و سیاسی سخنران حکایت می کند، نشانه عصبانیت مشارالیه از دفاع جانانه، دائمی و عالمانه آیت الله مصباح یزدی از خط مبارک حضرت امام(ره) نیز هست!

عضو مرکزیت مجمع روحانیون مبارز در حالی آیت الله مصباح یزدی را به دوری از خط امام(ره) متهم می کند که آیت الله مصباح در میان بزرگان حوزه، مبارزان قبل از پیروزی انقلاب و توده های مردم به دفاع از بینش و منش امام راحل(ره) و مخصوصاً مخالفت علمی و مستند با تفکر جدایی دین از سیاست، شناخته می شود و صدها جلد کتاب و جزوه، هزاران ساعت سخنرانی و مصاحبه مکتوب و مضبوط ایشان گویاترین گواه آن است. آقای مدعی اصلاحات آیت الله مصباح را  مشابه طالبان معرفی می کند! و عمداً فراموش می کند که حزب خودش هنگام حمله آمریکا به افغانستان از گروه طالبان به عنوان یک جریان انقلابی! یاد کرده و پیشنهاد حمایت از گروه طالبان در جنگ با آمریکا را داده بود! یادتان که نرفته؟! و یا عمداً فراموش کرده است که هم حزبی های ایشان به تبعیت از آمریکا و اسرائیل نوشته بودند جمهوری اسلامی ایران -یعنی یادگار امام راحل(ره)- همطراز طالبان است!! و یا به عمد از خاطر خود برده اند که در اوج حملات ناجوانمردانه مدعیان اصلاحات به بینش و منش حضرت امام(ره) و در حالی که همین آقای مدعی اصلاحات و دوستان هم حزبی او، از این حملات حمایت کرده و یا در مقابل آن سکوت کرده بودند، آیت الله مصباح یزدی در سلسله مباحث خود در نمازجمعه تهران به دفاع مستند و عالمانه از بینش سیاسی و معرفتی حضرت امام(ره) پرداخت و در همان حال طعنه های امثال سخنران حسینیه اعظم اصفهان و دوستان هم حزبی او را به جان خرید و دست از عقیده راسخ خود به راه امام(ره) نکشید...

خوانندگان این سطور خود  قضاوت کنید کسانی که در دوران  8 ساله اصلاحات در مقابل این همه اهانت هم حزبیها یشان به اسلام و پیامبر و ایمه و امام عزیز سکوت کرده و قدمی برنداشتند خط امامی هستند یا آیت الله مصباح که هزاران ساعت سخنرانی در محافل و مجامع مختلف برای تبیین و ترویج خط امام(ره) داشته است؟!

 دفاع منافقانه گزینشی از خط امام تبدیل به یک رویه در بین  بعضی ها شده است . در آستانه سالگرد امام «محمد رضا خاتمی» با طرح این مطلب که امام هم مثل سایرین معصوم نبوده است پیشنهاد نقد امام و اندیشه های آن بزرگوار را مطرح کرد. باور کنید  اگر هر کس دیگری بجای او بود (البته از غیر اصلاحاتچی ها) معلوم نبود چه فضایی شکل می گرفت وچه کسانی در روزنامه ها و مجلات در دفاع از خط امام  مصاحبه می کردند .(آقای سید حسن آقا  و مؤسسه تنظیم آثار امام هم حتما این مطالب را در روزنامه ها نخوانده  وندیده اند که مصاحبه ای نکرده اند. شاید که ما اشتباه می کنیم و آسید حسن  آقا  همه خط امام را در اندیشه های  اصلاحاتچی ها  متبلور ندیده است )

اکنون باید به آقای محتشمی و امثال او  که از شدت  ناراحتی و عصبانیت  کنترل خود را از دست داده اند یک نکته را تذکر داد و آن اینکه  مقصر آیت الله مصباح نیست ، ملت از شما  رویگردان شده است .ای کاش به جای تهمت و فحاشی و عقده گشایی  کمی به رفتار گذشته خود می اندیشید و فکر می کردید که چه کرده اید که مثلا  در تهران در انتخابات مجلس  با وجود داشتن دو لیست مجزا  و کامل با چهره های سرشناس و مطرح  – که حتی وزیر دولت اصلاحات در آن بود- فقط یک نفر آن هم به لطف بن های کذایی به مجاس راه  پیدا کرد .

 


دروغی برای دروغی

تلاش نافرجام برای تکذیبه گرفتن از مهدوی‌کنی

کد خبر: 10915  تاریخ انتشار: 14:35- 29 اردیبهشت1387  تعداد بازدید: ????

پس از آن‌که انتشار خبر انتقادهای آیت‌الله مهدوی‌کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز از احمدی‌نژاد با نگرانی حامیان دولت روبه‌رو شد و آنها پس از گذشت چند روز از انتشار این سخنان، سرانجام توانستند تکذیبیه کمرنگی به نقل از دانشگاه امام صادق(ع) به دست آورند.

به نوشته «کارگزاران»، خبرگزاری فارس که نزدیکترین خبرگزاری به دولت است، در تلاش برای گرفتن تأییدیه مهدوی‌کنی برای احمدی‌نژاد برآمده است.

در این زمینه، تعدادی از مدیران خبرگزاری فارس برای دیدار نزد مهدوی‌کنی رفتند و نظر وی را درباره دولت احمدی‌نژاد جویا شدند. پاسخ مهدوی‌کنی البته تأییدی بر عملکرد دولت نهم نبود.

وی در این دیدار گفت: «بنده در زندگی‌ام نشان داده‌ام که نه نقاد محض هستم و نه مطیع؛ به این معنا که دربست در اختیار دولت باشم. گاه برخی چیزها را که مفید می‌دانم و به ذهنم می‌آید، می‌گویم، اما اصولا بنده کمتر در مجالس سخن می‌گویم، اما این‌که در مقام اعتراض به دولت چیزی گفته باشم، واقعا این گونه نیست. من بنای این طور کارها را ندارم و بر این باورم که دولت را باید تأیید کرد، منتها اگر یک وقت آدم یک اشکالی به امری داشته باشد، آن هم یک نوع تأیید است.

من به عنوان یادآوری، گاهی برخی مسائل را تذکر می‌دهم، اما به عنوان نقاد دولت، مخالف دولت و معترض به دولت حرفی نمی‌زنم، چرا که من در مسیر انقلاب همین گونه بوده‌ام و این مخصوص به دولت آقای احمدی‌نژاد نیست»

خبر فوق در یکی از سایتهای مخالف دولت نوشته شده است به جند جمله آن دقت کنید:

  تلاش نافرجام برای تکذیبه گرفتن از مهدوی‌کنی

2ـ آنها پس از گذشت چند روز از انتشار این سخنان، سرانجام توانستند تکذیبیه کمرنگی به نقل از دانشگاه امام صادق(ع) به دست آورند.

3ـ. به نوشته «کارگزاران»، خبرگزاری فارس که نزدیکترین خبرگزاری به دولت است، در تلاش برای گرفتن تأییدیه مهدوی‌کنی برای احمدی‌نژاد برآمده است.
4ـ پاسخ مهدوی‌کنی البته تأییدی بر عملکرد دولت نهم نبود
.

 موضوع از این قرار است:

سخنرانی احمدی نژاد در جمع طلاب مشهد از تلویزیون پخش می شود.

این سایت مخالف دولت   به دروغ مطلبی را ازآیت الله مهدوی کنی در باره این سخنرانی  درج می کند.

خبر از طرف دانشگاه امام صادق تکذیب می شود.

مدیران خبرگزاری فارس برای دیدار نزد مهدوی‌کنی می روند و نظر وی را درباره دولت احمدی‌نژاد (نه صحبتهای احمدی نژاد درمشهد) جویا  می شوند.

 ایشان هم در پاسخ آنها مطالبی می گوید که همه در باره دولت نهم است .(عموما در تایید دولت)نه درسؤال مدیران خبرگزاری فارس ونه در جواب آقای مهدوی کنی هیچ اشاره ای به صحبتهای احمدی نژاد در مشهد وجملاتی که سایت  مخالف دولت به آقای مهدوی کنی نسبت داده نشده است . اصلا بحث  بحث دیگری است .

 منتها چون  این سایت چند روز پیش خبر دروغ «انتقاد مهدوی کنی به صحبتهای احمدی نژاد » را درج کرده است  برای توجیه دروغگویی خود بجای عذر خواهی  و درج تکذیبیه این تکذیبیه را کمرنگ دانسته و با یک شگرد خاص به مخاطب خود القا می کند که آقای مهدوی کنی نه دولت نهم را تایید کرده است  و نه  مطلب دروغ این سایت  را تکذیب .

شما بگویید از سؤال مدیران فارس وجواب آقای مهدوی کنی  چگونه می شود نتیجه گیری کرد که  مدیران فارس در پی تکذیب این خبر از طرف آقای مهدوی کنی بودند که بگوییم تلاششان نافرجام ماند. لطفا برای توجیه دروغ دروغ دیگری خلق نکنید.


تابناک1

دروغگویی ، شایعه پراکنی ودر نهایت تخریب(سخنان احمدی نژاد در مشهد)

1-  نظر آیت‌الله مهدوی کنی درباره سخنان دکتر احمدی‌نژاد

ایشان در پایان گفت: امام خمینی با آن همه عظمت، بک بار هم چنین سخنانی درباره رابطه با امام زمان(عج) و ... مطرح نکردند.

کد خبر: 10480 تاریخ انتشار: 21 اردیبهشت1387 تعداد بازدید: 74504

آیت‌الله مهدوی کنی امروز در جلسه اخلاق خود که در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان که درباره سخنرانی دکتر احمدی‌نژاد از ایشان پرسید، گفت: این سخنان را نباید آقای احمدی‌نژاد بگوید؛ چون دید مردم را هم نسبت به امام زمان بد می‌کند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز پرسید: اگر مدیریت از امام زمان(عج) بود، یعنی ایشان نمی‌توانند مافیا را از بین ببرند؟ برنج کیلویی پنج هزار تومان هم از مدیریت ایشان است؟

ایشان در پایان گفت: امام خمینی با آن همه عظمت، بک بار هم چنین سخنانی درباره رابطه با امام زمان(عج) و ... مطرح نکردند.

 

به خبر فوق دقت کنید  عنوان خبر: نظر آیت‌الله مهدوی کنی درباره سخنان دکتر احمدی‌نژاد 

 در زیر عنوان خبر چکیده و خلاصه خبر: ایشان در پایان گفت: امام خمینی با آن همه عظمت، بک بار هم چنین سخنانی درباره رابطه با امام زمان(عج) و ... مطرح نکردند.

 خبر در قسمت  اصلی و پر بیننده یکی از سایت های مخالف دولت  درج شده و آنقدر هم زمینه سازی شده که به ادعای این پایگاه خبری 74504 نفر از آن بازدید کرده اند.

 

سه روز بعد از درج این خبر  مدیر روابط عمومی دانشگاه امام صادق(ع) آن را  تکذیب می کند اما این تکذیبیه بجای درج در سایت مذکور در روزنامه کیهان به چاپ می رسد:

 روزنامه کیهان - سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 - 7 جمادی الاول 1429 - 13 مه 2008 - سال شصت و چهارم - شماره 189084
مدیر روابط عمومی دانشگاه امام صادق(ع): آیت الله مهدوی کنی از سخنان اخیر رئیس جمهور انتقاد نکرده است

مدیر روابط عمومی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: این که گفته اند آیت الله مهدوی کنی در کلاس اخلاق و در جمع دانشجویان از سخنان اخیر رئیس جمهور انتقاد کرده است، صحت ندارد.

سیدمصطفی میرلوحی که درگفتگو با خبرگزاری فارس سخن می گفت ضمن تکذیب اظهارات نقل شده از سوی آیت الله مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس دانشگاه امام صادق(ع) در انتقاد از سخنان رئیس جمهور گفت؛ اظهارات نسبت داده شده به آیت الله مهدوی کنی که توسط برخی از روزنامه ها و سایت های خبری منتشر شد کذب محض است.

 

2- این سایت در خبر دیگری با مشخصات زیر از قول نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی اینگونه نوشته است:

کد خبر: 10305  تاریخ انتشار: 18 اردیبهشت 1387            تعداد بازدید: 21121

حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی نیز سخنان احمدی‌نژاد را بسیار بد و غیرقابل دفاع توصیف کرد. او که برخی از جملات احمدی‌نژاد را یادداشت کرده بود، یادداشت خود را اینگونه برای خواند: رئیس‌جمهور با تمام قداستی که از خود ابراز می‌دارد به خود اجازه داده بگوید «در طول تاریخ همواره به انحای مختلف امورات جهانی را امام زمان اداره کرده است.» یا در جایی می‌گوید: «همه شیاطین عالم از اول تاریخ به دنبال این بودند که چنین پیوندی رخ ندهد.»

طباطبایی ادامه داد: در واقع آقای احمدی‌نژاد خود را جزو پیوندشدگان با آقا امام زمان می‌داند، در حالی‌که ما در دعای شعبانیه می‌خوانیم: خدایا، ما را به نحوی قرار ده که مورد لطفت باشیم؛ نه این‌که مدعی باشیم این پیوند رخ داده است.

به گفته طباطبایی، اینگونه اظهارنظر در مورد امام زمان موجب بی‌اعتمادی جوانان می‌شود زیرا ممکن است تصور شود تمام معضلات فعلی که به دست مجریان رخ می‌دهد با هدایت امام زمان است.

طباطبایی سپس احمدی‌نژاد را مورد کنایه قرار داد و گفت: البته اگر لطف الهی نبود حضرت‌عالی (رئیس‌جمهور) با آن همه گفتار غیرواقعی نمی‌توانست به این قدرت ادامه دهد.

 

شش روز بعد «حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی» در گفتگو با خبرگزاری فارس این خبر را تکذیب می کند  اما باز در این سایت هیچ اشاره ای به این تکذیبیه نمی شود .

نماینده مردم تهران گفت: آنچه از قول اینجانب نسبت به سخنان آقای احمدی نژاد در مشهد نقل شده صحیح نیست.

سیدمهدی طباطبایی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری فارس افزود: آنچه در مطبوعات از قول اینجانب نسبت به سخنان ریاست جمهوری در مشهد نقل شده به صورت تقطیع کلمات نقل شده و مفهوم دیگری از آن استنباط شده است.وی ضمن رد مطالب نقل شده اظهار داشت: آنچه از سوی من در مورد صحبت های آقای احمدی نژاد نقل شده صحیح نیست.

 

3- این سایت برای این که نشان دهد در دشمنیش با احمدی نژاد جانب انصاف را رعایت می کند سخنان حجت الاسلام علم الهدی امام جمعه مشهد در دفاع از گفته های آقای احمدی نژاد را منتشر کرد اماعنوان این خبر جمله « واکنش امام‌‌جمعه مشهد به نماینده مشهد»بود که  این عنوان گنگ و نامفهوم است  و بیننده متوجه موضوع مطرح شده در این خبر نمی شود  .خلاصه و چکیده خبر هم که بعد از تیتر و عنوان خبر آمده غلط اندازبوده و در وهله اول مطلب دیگری را به ذهن متبادر می کند .بعد از عنوان خبر این جملات آمده است : «در حمله مغول این همه سفاکی‌ها صورت گرفت، در جنگ جهانی اول و دوم این همه انسان کشته شدند، در حال حاضر حجم وسیعی از کشتار در دنیا صورت می‌گیرد، در حالی که اگر امام زمان همان روز اول پس از غیبت ظهور می‌کردند، هیچ یک از این جنایات اتفاق نمی‌افتاد» به علاوه این خبر در قسمتی از سایت درج شده است (قسمت اخبار جدید)که خیلی زود از صفحه اصلی حذف شود (بر خلاف خبر دروغ« نظر آیت‌الله مهدوی کنی درباره سخنان دکتر احمدی‌نژاد» که در قسمت اصلی است و حالا حالا هم موجود است.

 

ما هم معتقدیم به آقای احمدی نژاد ودولتش قطعا انتقاداتی وارد است زیرا او هم مثل دیگران معصوم نیست و قطعا اشکالاتی  دارد اما  انتقاد با تخریب و دروغ متفاوت است .ممکن است بعضی  دل خوشی از او نداشته باشند ولی این مساله نباید باعث شود اخلاق و مروت و انصاف نادیده گرفته شود و به هر قیمتی تخریب صورت پذیرد. خصوصا از جانب کسانی که ه در پایگاه اطلاع رسانیشان دیگران را به تقوا دعوت می کنند.