سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سید حسن آقا خمینی وموسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

 

تحریف سخنان، آراء و اعمال حضرت امام(ره) به هیچ روی مسئله ای جدید قلمداد نمی شود بلکه قدمت این خیانت حتی به زمان حیات خود ایشان باز می گردد. همان زمانی که عده ای ادعا کردند اطلاعیه های حضرت امام(ره) را آنان می نوشتند و یا تعداد دیگری گفتند رفتن امام به پاریس بوسیله ی آنان بوده است که البته امام امت هم پاسخ در خور شان این افراد را در وصیتنامه ی مبارکشان دادند.وقتی دنائت این عده تا بدانجا رسید که حتی در زمان حیات حضرت روح الله هم به قلب کردن واقعیات مربوط به  ایشان پرداختند، و هنگامی که کسالت امام رو به فزونی یافت، مرحوم حاج احمد آقا در شهریورماه 1367، نامه ای به امام نوشت و از تشخیص صحت سخنان امام پس از ایشان پرسید: "یکی دیگر از مسائلی که خوب است حضرتعالی برای آن فکری کنید این است که گاهی دیده شده در روزنامه ای و یا مجله ای به علل مختلف، چه سیاسی و چه غیرسیاسی و یا سهواً، جمله و یا جملاتی از لابلای اعلامیه ها و یا سخنرانیها در روزنامه ای آورده شده و در روزنامه دیگر نیامده است،کدام را باید اصل قرارداد "حضرت امام در پاسخ به این نامه در تاریخ 17/6/1367 طی حکمی، مسئولیت تنظیم و تدوین کلیه ی مسایل مربوط به خود را به فرزند گرامیشان، حاج احمد آقا، واگذار کردند و بدین ترتیب ")" تشکیل شد. در همین راستا قانون نحوه حفظ و نگهداری آثار حضرت امام در تاریخ 14/8/1368 از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشت و به تائید شورای نگهبان رسید.مطابق با بند"5" این قانون، " نظارت مستمر بر آنچه  که بنام حضرت امام تدوین و یا توسط هنرمندان تولید می شود؛ جلوگیری از تحریف سخنان، نوشته ها و وقایع منتسب به امام." برعهده ی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) گذاشته شد.

مرحوم حاج احمدآقا مسئولیت این موسسه را به "حجت الاسلام محمدعلی انصاری" سپردند. "محمد علی انصاری" هم، برادر خود "حمید انصاری" را به سمت قائم مقامی موسسه برگزید. افکار عمومی هم بیشتر حمید انصاری را در رابطه با تنظیم و نشر آثار امام شناخته اند تا محمدعلی را.

قسمت آزاردهنده ی ماجرا آنجاست که این موسسه پس از ارتحال امام(ره) و علی الخصوص در زمان حاکمیت 8 ساله ی مدعیان اصلاح طلبی در قبال تحریف آراء و مسائل مربوط به امام عمدتا واکنشی از خود نشان نمی داد و یا حداکثر به عکس العملهای بسیار رقیق بسنده می نمود و همه ی این ها در حالی بود که دوم خردادیها با سوء استفاده از موقعیت به دست آمده زندگانی و اندیشه های امام را زیر و رو کردند و تا بدانجا پیش رفتند که روزنامه توس ارگان افراطیون مدعی اصلاحات، در مصاحبه با "ژیسکاردستن"، مدعی شد:"ایت الله خمینی به درخواست خود از عراق با هواپیمایی مسافربری به پاریس امد و با پاسپورت معتبر ایرانی به محض ورود در فرودگاه تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و ماهم به وی پناهندگی دادیم."

این تحریفات به همین جا ختم نشد، ادعای به رسمیت شناختن گروهک نهضت آزادی توسط امام، تشکیک در فتوای امام مبنی بر مرتد بودن سلمان رشدی(موسوی تبریزی/ روزنامه خرداد/ 10/6/78)، به موزه های تاریخ سپردن افکار امام(مصاحبه ی اکبرگنجی با اشپیگل) و هزاران مورد از این دست که ذکر تمامی آنها مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد از این دست خیانت پیشگیها بودند که در کمال شگفتی، موسسه ی تنظیم و نشر در قبال بیشتر این توهین و تحریفات، سیاست سکوت را پیشه ساخت و مردم ارزشمدار و مسئولین متدین کشور را با این سوال مواجه ساخت که با کدام منطق یا مصلحت این موسسه در برابر این فجایع و لطمات دردناک، دم بر نمی آورد؟!

روزها سپری شدند و مردم ایران با سیلی جانانه ی خود، دوم خرداد و زائیده هایش را به تابوت نیستی سپردند اما همزمان با زوال زنجیره ایها، موسسه ی تنظیم و نشر، انگار که تازه از خواب بیدار شده باشد، مرتب به پشت این تریبون و آن منبر می رفت و  مدام از احساس خطر خود از انحراف از خط امام(ره) در مقطع فعلی، دم می زد!

بعنوان نمونه حمید انصاری در جمع اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان(14/2/87) می گوید:

" در هیچ دوره ای از دوران 30 ساله انقلاب مثل امروز احساس خطر نسبت به انحراف از خط امام در جامعه مان نداشته ام. به نظر می رسد ما از این جهت در شرایط خاصی قرار داریم. متاسفانه جریانی که هیچ نسبتی با اندیشه امام ندارد و یا مخالف آن است و یا حداقل بی تفاوت و ساکت و در روزهای سخت مبارزه با رژیم شاه کنار نشسته بوده، همچنین در دوران سخت استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و زمانی که امام در برابر شرق و غرب ایستاده بود و در استقرار ساختار مالی نظام از حق و نقش مردم دفاع می کرد، [کنار بود] الان فعال شده است و به صورت جدی برای به دست گرفتن سررشته امور فعال است و اندیشه هایی را تبلیغ می کند که کاملاخلاف اندیشه امام(ره)است."

و یا محمدعلی انصاری در مقاله ای در تاریخ ?/??/8? در روزنامه ی اعتمادملی(!) حمله ی بی سابقه ای به دست اندرکاران بی تجربه و گمنام سایت مبتدی "نوسازی" می کند و آنها را مغرض، معرفی و با طرفداران "بنی صدر" مقایسه می کند، در حالیکه معلوم نبود هتک حرمتها و تحریفات روزنامه های متعدد دوم خردادیها نسبت به امام چه نام داشت و چرا نطق آقایان انصاری های 2گانه آن زمان گشوده نشده بود و همه ی اینها در حالی بود که مقام معظم رهبری در دیدار با دکتر احمدی نژاد و هیات دولت(4/6/86) فرمودند:

"در برخی دوره ها، غبارهایی بر روی اصول انقلاب نشسته اما اصول و مبانی انقلاب، امروز زنده تر و برجسته تر از همیشه در قول و عمل دولت مطرح و پیگیری می شود و فضای اصولگرایی و وفاداری به مبانی انقلاب و امام را بر جامعه حاکم کرده است."

تمام این صغری و کبری ها را که کنار هم می چینیم به یک نتیجه ی دردناک می رسیم و آن اینکه موسسه، اصلا به "ما قال" و محتوای بحثی که درباره ی امام مطرح می شود یا به ایشان نسبت داده می شود، ندارد؛ بلکه وجه همتشان به "من قال" یا گوینده ی این مباحث است، به این ترتیب که اگر موضعگیری از سوی اصلاحاتچی ها و کارگزارانیها و اکنافشان باشد، حتی اگر بدترین جسارتها را هم به امام(ره) روا دارند، موسسه دخالت چندانی نمی کند لکن اگر  منتقدین جریان دوم خرداد حرفی یا نکته ای را درباره ی امام(ره) مطرح سازند، آشوبی به راه می اندازد که انگار دودمان امام دارد به باد می رود و انقلاب اسلامی در شراشیبی سقوط قرار گرفته است. به یاد بیاوریم ماجرای خاطرات کذایی هاشمی را در کتاب بسوی سرنوشتش و آن خاطره ی دروغ موسوی لاری درباره ی آیت الله مصباح که در قبال این ماجرا، موسسه ککش هم نگزید اما در مواجهه با تخریب سایت نوسازی و نیز حرفهایی که سردار جعفری و روح الله حسینیان درباره ی اصولگرایان زدند، آنچنان گرد و خاکی کرد که هنوز هم غبارش در فضای سیاسی کشور معلق است!